- سیم زده ((مِ زَ دِ))
- نقره خالص
معنی سیم زده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترسیده، بیمناک
جن زده مصروع مجنون
آرمیچر
مخلوط شده، درهم شده
آفت دیده آسیب دیده
آنکه غش کند پری زده مصروع سایه دار
کسی که چشم زخم بدو رسیده باشد چشم زد چشم رسیده، مایوس ناامید
شرمسار
آنچه یا آنکه به سرما زدگی مبتلی گردد
بسیخ کشیدن قطعات گوشت، اصرار کردن، تحریک کردن
شرمنده، شرمگین، خجل
کودکی که به هنگام شیرخوارگی کم شیر خورده و لاغر و نزار شده باشد، جمع شیر زدگان
کسی که بدنش مانند نقره سفید باشد، سیم تن، سیمین بدن، سیم اندام، سیم بر، سیمین بر
آنکه یا آنچه سایه بر آن افتاده باشد، کنایه از جن زده، کسی که آسیب دیو و پری بر او رسیده باشد، برای مثال بس که زمین شد ز علم سایه دار / ماند چو سایه زدگان بی قرار (امیرخسرو- مجمع الفرس - سایه زده)
گیاه یا درخت یا میوه که از سرما آسیب دیده باشد، عضوی از بدن که از سرما آسیب دیده و دچار سرمازدگی شده باشد
هر چه که بر روی آن قلم زنی شده باشد، نوشته، مکتوب
وامدار مدیون غازم
نوشته مکتوب، منقش، فلزی که روی آن قلمزنی شده باشد
مقروض، مدیون: (اگر وام زده باشد خدای تعالی فام او بتوزد)
ویژگی کسی که چشم زخم به او رسیده، ویژگی آنکه از چشم بد آسیب دیده، چشم رسیده، چشم خورده، برای مثال شد چشم زده بهار باغش / زد باد تپانچه بر چراغش (نظامی۳ - ۵۱۵)
Shamefaced
смущенный
beschämt
сором'язливий
zawstydzony
envergonhado
vergognoso